مرا ببوس، مرا ببوس.
براي آخرين بار،
ترا خدا نگهدار.
كه مي روم به سوي سرنوشت.
بهار ما گذشته،
گذشته ها گذشته،
منم به جستجوي سرنوشت.
در ميان طوفان، هم پيمان با قايقران ها ؛
گذشته از جان، بايد بگذشت از طوفان ها.
به نيمه شب ها، دارم با يارم پيمان ها ؛
كه برفروزم آتش ها در كوهستان ها.
شب سيه،
سفر كنم.
ز تيره ره، گذر كنم.
نگه كن اي گل من.
سرشك غم به دامن،
براي من ميفشان.
اي دختر زيبا!
امشب بر تو مهمانم.
در پيش تو مي مانم.
تا لب بگذاري بر لب من.
دختر زيبا!
از برق نگاه تو،
اشك بيگناه تو،
روشن سازد يك امشب من.
فریدون مشیری
نظرات شما عزیزان:
سلام
وب خیلی قشنگی داری
بغـــض داری ؟
آروم نیستــــی؟
دلـت بــراش تنــگ شـــده !
حــوصلــه هیچـکســـو نـــداری ؟!
حــــالا...
یــاد لحظـه ای بیفت کـه اون
همــه ی بیقــراری هــایتـــو رو دیــد امـــــا!!!!
چشمــاشـــو بسـت و رفـت....!
برچسبها: